ج- بیان مسأله اساسی تحقیق به طور کلی (شامل تشریح مسأله و معرفی آن، بیان جنبههای مجهول و مبهم، بیان متغیرهای مربوطه و منظور از تحقیق) :
فلسفه و تربیت آنچنان رابطه نزدیکی باهم دارند که جان دیوئی فلسفه را یکسره تربیت میداند. هر چند عدهای این نظر را قبول ندارند اما این سخن حداقل ارتباط تنگاتنگ فلسفه با تربیت را نشان میدهد. جوامع انسانی به هنگام طرح و سازمان دادن نهادهای تربیتی، هدف یا هدف هایی را معین میکنند که نشانهی جهت گیری و اتخاذ موضع نظری از سوی آنها در مورد مسائل اساسی معنوی، مادی، فرهنگی، تربیتی، اقتصادی و بالاخره اجتماعی است. اصولاً هر جامعهای به صورت بیان شده، یا بیان نشده در تدوین سیاستهای فرهنگی خود به فلسفه و جهان بینی معینی روی می آورد.
یکی از دیدگاه های فلسفی که در فلسفه تعلیم و تربیت بسیار مورد توجه می باشد پراگماتیسم است که در دوره معاصر یکی از مکاتب مهم و تاثیر گذار در حوزه فلسفه تعلیم و تربیت بوده است. عمل گرایی در مجموع موجب اصلاحات عمیق و ارزشمندی در جریان تربیت شد که هر نظام تربیتی ای برای دوام و حفظ خود باید به آن توجه می کرد. عمل گرایان با جلب نظر متخصصان تربیتی به جریان تغییر و تجدید مداوم در جهان، و در نتیجه در تربیت، ایشان را به تجدید نظر دائمی در نظام تربیتی دعوت کردند که این امر از اهمیت زیادی برخوردار است.
جان دیوئی یکی از سردمداران مهم این نحله فکری می باشد. افکار فلسفی دیوئی، متأثر از اندیشه های فلسفی هگل و نظریه تکاملی چارلز داروین است. طرح مسئله، «آموختن برای زیستن»، «تربیت به وسیله عمل کردن» از سوی دیویی تحولی در جریانات تربیتی عصر ما ایجاد کرد که مبین یک طرز تلقی نوین تربیتی است. وی فلسفه را با تمام ماجراهای حیات آدمی همراه می داند و معتقد است که فلسفه یک فعالیت پیگیر در پژوهش و جستجویی آرزومندانه است. دیویی بر آن است که دنیایی که در آن زندگی می کنیم دائما در حال تغییر و دگرگونی است و اندیشه ها نیز مدام در حال تغییر اند. اما چنین فلسفه ای که تحول را اساس کار خود قرار داده بود خود نیز دستخوش جریانات فکری دیگر شد و رفته رفته به انزوا فرو رفت.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.