مقدمه :
روش شناسی به معنی ابزار یا شیوه ی عمل کردن، راه منظم و سیستماتیک، ترتیبات منظم نظامدار و تکنیک هایی است که رشته ی خاصی از دانش را توصیه می کند یا مطالعه سیستمی از روش ها در هر علم خاص است(سجادی، ۱۳۸۰، صص۲۵-۲۶). از زمانی که اهمیت روش شناسی در قلمرو علوم طبیعی شناخته شد، دغدغه روش شناختی در حیطه علوم انسانی نیز آشکار گردید و چنانکه به خوبی می دانیم، علوم انسانی در نخستین مواجهه خود با این دغدغه، راه علوم طبیعی و کمی را در پیش گرفتند و کوشیدند با تعاریف علمیاتی مفاهیم و بکارگیری روش کمی نگر در آزمون فرضیات تحقیق، این راه را برای علوم انسانی هموار کنند؛ اما با نقادی کمیت نگری در عرصه علوم انسانی توسط کسانی چون ویلهلم دیلتای، ادموند هوسرل، رنه گنون، ماکس وبر، رابین کالینگوود، پیتر وینچ و نظایر آنان، رویکردهای جدیدی در خصوص چیستی علوم انسانی مطرح شد و به تبع آن، کوشش هایی برای مشخص کردن ویژگی های روش شناختی علوم انسانی به ظهور رسید. ثمره این منازعات فکری را می توان از جمله در جایگاه ویژه ای که هم اکنون روش های کیفی پژوهش، به منزله اقتضای خاص علوم انسانی، به دست آورده ملاحظه نمود(باقری و سجادیه، ۱۳۸۹، ص۴).
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.